منبر مکتوب در رابطه با واژه لعن و ارتباط آن با واژه مرگ بر..

منبر: «لعن؛ مرز عدالت و حقیقت»

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین، و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین…

برادران و خواهران مومن!
در روزگاری زندگی می‌کنیم که خیلی از واژه‌ها دچار سوء برداشت شده‌اند.
یکی از آن واژه‌ها، لعن است.
وقتی مومن می‌گوید «لعنه‌الله علی الظالمین» یا شعار می‌دهد «مرگ بر ظالم»، بعضی‌ها می‌گویند: «چرا خشونت؟ چرا نفرین؟ چرا دعا به مرگ؟»
در حالی که اگر معنای درست لعن را از نگاه قرآن و عترت بدانیم، خواهیم دید که لعن نه خشونت است و نه نفرین شخصی؛ بلکه بیانی از عدالت و بیزاری از ظلم است.

بخش اول: معنای واقعی لعن در قرآن

لعن در لغت عرب، یعنی دوری از رحمت الهی.
وقتی خداوند کسی را لعنت می‌کند، یعنی او را از دایره رحمت خود بیرون می‌برد، نه این‌که صرفاً نفرین کند.

خود قرآن چندین بار این واژه را به کار برده:

«إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکَافِرِینَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِیرًا» (احزاب، ۶۴)
خداوند کافران را لعنت کرده و برایشان آتش آماده ساخته.

یا در جایی دیگر:

«فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ» (نساء، ۱۵۵)
به سبب پیمان‌شکنی‌شان آنان را لعنت کردیم.

یعنی لعن، حکم الهی درباره کسانی است که با اختیار خود از مسیر حق بیرون رفتند و به ظلم و فساد پناه بردند.

بخش دوم: لعن در منطق ایمان و ولایت

در منطق اسلام، ایمان دو بال دارد:
تولّی (دوستی با دوستان خدا) و تبرّی (بیزاری از دشمنان خدا).

در روایت آمده:

«هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَالْبُغْضُ؟»
آیا دین چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن در راه خداست؟
(کافی، ج۲، ص۱۲۵)

لعن، زبان تبرّی است؛ یعنی مومن اعلام می‌کند که با ظلم، فساد، کفر و تحریف دین کنار نمی‌آید.

داستان اول: قاضی و ظالم

در تاریخ آمده است که در زمان بنی‌عباس، قاضی عادلی بود که از دستور خلیفه برای صدور حکم ناحق سر باز زد.
وقتی او را بازداشت کردند، خلیفه به تمسخر گفت: «شنیده‌ام هر شب در نمازش می‌گوید: اللهم العن الظالمین، آیا مرا هم لعنت می‌کنی؟»
قاضی گفت: «من ظالمی را لعنت می‌کنم که خدا او را لعنت کرده باشد. اگر تو در زمره آنانی، لعن من چیزی جز بیان حکم خدا نیست.»

یعنی لعن، حکم شخصی نیست، بلکه تبعیت از موضع الهی است.
مومن از خودش کسی را لعن نمی‌کند؛ همان کسانی را لعن می‌کند که قرآن و عترت از رحمت خدا دور دانسته‌اند.

⚖️ بخش سوم: تفاوت لعن با دشنام

بعضی‌ها لعن را با فحش اشتباه می‌گیرند.
در حالی که قرآن، بین «سبّ» و «لعن» فرق گذاشته:

«وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ…» (انعام، ۱۰۸)
خدا از سبّ نهی کرده، چون باعث توهین متقابل می‌شود.
اما خود خداوند در ده‌ها آیه، لعن را به کار برده است.

پس لعن، اظهار موضع عقیدتی است، نه توهین شخصی.
لعن می‌گوید: «خدایا، این مسیر و این رفتار را از رحمتت دور بدار.»

بخش چهارم: رابطه لعن با شعار «مرگ بر…»

اینجاست که سوال مهم پیش می‌آید:
آیا گفتن «مرگ بر فلان کس» همان لعن است؟

✅ پاسخ: از نظر معنا و نیت، بله — «مرگ بر» ترجمه‌ی اجتماعی و شعاریِ همان لعن قرآنی است.
وقتی می‌گوییم: «مرگ بر ظالم»، در واقع می‌گوییم: «خدایا، ظلم و ظالم را از صحنه رحمت و حیات حذف کن.»

اما باید توجه داشت که لعن در قرآن به معنای حذف فیزیکی نیست؛ یعنی ما نمی‌گوییم حتماً شخص بمیرد، بلکه می‌گوییم خدا او را از رحمت، قدرت و نفوذ محروم کند.

تمثیل:
مثل پزشکی که برای نجات بدن، سلول‌های سرطانی را از بین می‌برد.
او دشمن بدن نیست؛ دشمن بیماری است.
لعن یعنی: «خدایا، فساد را ریشه‌کن کن تا سلامت جامعه باقی بماند.»

بنابراین، وقتی مومن می‌گوید:

«مرگ بر ظالم»،
در حقیقت دارد می‌گوید:
«خدایا، نظام ظلم را از بین ببر، نه انسان‌ها را از سر خشم.»

داستان دوم: حکایت پیرمرد در جبهه

در خاطرات دفاع مقدس آمده است:
پیرمردی در خط مقدم، هر صبح قبل از عملیات دعا می‌کرد و با صدای لرزان می‌گفت:
«خدایا، مرگ بر دشمنان دینت!»
کسی از او پرسید: حاجی، چرا نمی‌گویی “خدایا هدایتشان کن”؟
گفت: «اگر امید هدایت باشد، هدایتشان بده. ولی اگر از سر لجاجت می‌جنگند، خدایا شرّشان را از زمینت بردار.»

این یعنی لعن مومن، از عقل و ایمان برمی‌خیزد، نه از نفرت کور.

بخش پنجم: اثر تربیتی لعن

  1. مرزبندی اعتقادی: به انسان یاد می‌دهد بی‌طرفی در برابر باطل، خودش نوعی خیانت است.
  2. پاکسازی درون: وقتی از باطل بیزار می‌شوی، ناخودآگاه در درونت هم ریشه‌های آن صفات را می‌سوزانی.
  3. احیای عدالت: لعن، جامعه را به فکر و موضع وادار می‌کند.
    در واقع، هر «لعن» یعنی یک «آری» به عدالت و یک «نه» به ظلم.

بخش پایانی: لعن در کربلا

در زیارت عاشورا، ما لعن را در اوج معرفت می‌بینیم.
وقتی زینب کبری سلام‌الله‌علیها بر پیکر برادر رسید و گفت:
«اللهم العن قوماً قتلوا ابن نبیّک»
این جمله، نفرین نبود؛ اعلام موضع بود.
یعنی خدایا، ما با قاتلان نور دشمنیم، نه با انسان‌ها؛ با ظلمشان دشمنیم، نه با وجودشان.

روایت است امام صادق علیه‌السلام فرمود:

«مَن لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ أَعْدَایِنَا فَلَیْسَ مِنَّا.»
لعن یعنی: نشان بده که اهل بی‌تفاوتی نیستی.

جمع‌بندی

  • لعن یعنی اعلام بیزاری از مسیر باطل.
  • «مرگ بر» ترجمه اجتماعی همان مفهوم است، به معنای نفی ظلم، نه نفی انسان.
  • سبّ حرام است چون زاییده خشم است، ولی لعن ممدوح است چون زاییده ایمان و عدالت‌خواهی است.

تمثیل پایانی:
لعن مثل علامت هشدار در جاده است.
وقتی می‌گوید «خطر سقوط»، خودش دشمن راننده نیست؛ می‌خواهد او را از سقوط نجات دهد.
لعن هم فریاد بیدارباش مومن است تا نگوید در برابر ظلم، «سکوت بهتر است.»

لعن، فریاد مظلومیت و بیزاری از ظلم است؛ دعایی است برای نابودی نظام باطل.
ایمان، بدون تبرّی کامل نمی‌شود. همان‌گونه که در زیارت عاشورا لعن و سلام در کنار هم آمده‌اند.
سلام بر اولیای خدا، و لعن بر دشمنان خدا؛ یعنی من در جبهه‌ی حق ایستاده‌ام.
<h۲>روضه پایانی: مظلومیت حضرت زهرا (س)</h۲>
ای مومنان! اگر می‌خواهید معنای حقیقی لعن را بفهمید، به کوچه‌های مدینه بروید.
آنجا که زهرا (س) میان در و دیوار فریاد نزد، اما زمین و آسمان لرزید.
لعن در آنجا یعنی: خدایا! ظالمانی را که درِ خانه‌ی وحی را آتش زدند، از رحمتت دور کن.
فاطمه، آن روز درِ خانه را سپر ولایت کرد تا علی تنها نماند. اما چه زود صدای پهلو شکستنش، تا عرش رفت.
ای مادر! اگر در عاشورا، حسین بی‌یاور ماند، آغازش در همان کوچه بود…
السلام علیکِ أیتها الصدیقه الشهیده…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *